
9 روز پیش
تعریف نرخ بهره

قرض دادن پول یا وام به صورت مجانی زیاد منطقی نیست.
نرخ های بهره عمیقاً بر اقتصاد کلان تأثیر می گذارند، زیرا افزایش یا کاهش آن بر رفتار مردم وابسته است.
به طور کلی:
- نرخ های بهره بالا، پس انداز پول را جذاب می کند زیرا بانک ها برای ذخیره پول، پول با بهره بیشتری به شما میدهند، وام گرفتن از جذابیت کمتری برخوردار است زیرا باید مبالغ بیشتری را بابت اعتباری که می گیرید بپردازید.
- نرخ بهره پایین، قرض گرفتن و خرج کردن پول را جذاب می کند، پول شما با بیکار ماندن سود چندانی ندارد. علاوه بر این، شما نیازی نیست مبالغ زیادی را در کنار آنچه که قرض می کنید، بپردازید.
معرفی
در اصل، وام یک روان کننده برای تراکنش های مالی است، افراد می توانند از سرمایه ای که در دسترس ندارند استفاده و در تاریخ بعدی آن را بازپرداخت کنند.
کسب و کارها می توانند از اعتبار برای خرید منابع استفاده کنند و آن منابع برای کسب سود مناسب می باشد، سپس به وام دهنده وام پرداخت می شود.
یک مصرف کننده می تواند برای خرید کالا وام بگیرد، سپس وام را با افزایش های کوچکتر در طول زمان برگرداند.
البته، در وهله اول باید یک انگیزه مالی برای وام دهنده وجود داشته باشد تا اعتبار ارائه کند.

نرخ بهره چیست؟
بهره پرداختی است که وام گیرنده به وام دهنده بدهکار است.
اگر یک شخص پول را از کسی وام بگیرد باید مبلغی را با یک درصدی سود بازپرداخت کند در واقع به مبلغی که به اصل وام اضافه می شود بهره می گویند، نرخ بهره بنا به موقعیت ها و عوامل دیگر متفاوت است که معمولا یک درصد معین بر اصل پول در نظر گرفته می شود که باید اصل وام را با درصد اضافی به وام دهنده پرداخت کرد.
چرا نرخ بهره مهم است؟
یک بانک معاملاتی را در نظر بگیرید، کل مدل کسب و کار آنها (بانکداری ذخایر کسری ) حول محور استقراض و وام دادن پول می چرخد.
وقتی پول را واریز می کنید، به عنوان وام دهنده عمل می کنید؛ شما از بانک، بهره دریافت می کنید زیرا آنها پول شما را به افراد دیگر وام می دهند و در مقابل، وقتی پول وام می گیرید، به بانک بهره می دهید.
بانک های معاملاتی در مورد تعیین نرخ های بهره انعطاف پذیری زیادی ندارند، این به نهادهایی به نام بانک مرکزی بستگی دارد.
اگر نرخ بهره بالا باشد، برای قرض دادن پول خود، سود بیشتری دریافت خواهید کرد.
از طرف دیگر، وام گرفتن برای شما گرانتر خواهد بود، زیرا بدهی بیشتری خواهید داشت و برعکس، وام دادن زمانی که نرخ بهره پایین است چندان سودآور نیست، اما وام گرفتن جذاب می شود.
در نهایت، این اقدامات رفتار مصرف کنندگان را کنترل می کند. کاهش نرخ بهره عموماً برای تحریک مخارج در مواقعی انجام می شود که کاهش یافته است، زیرا افراد و مشاغل را تشویق به وام گرفتن می کند.
کاهش نرخ بهره ممکن است حرکت کوتاه مدت خوبی برای جوان سازی اقتصاد باشد، اما باعث تورم نیز می شود.
اعتبار بیشتری در دسترس است، اما مقدار منابع ثابت باقی می ماند، به عبارت دیگر تقاضا برای کالا افزایش می یابد، اما عرضه نه.
طبیعتاً تا رسیدن به تعادل، قیمت ها شروع به افزایش می کنند.
نرخ های بهره بالا می تواند به عنوان یک اقدام متقابل عمل کند، بالا بردن آنها میزان اعتبار در گردش را کاهش می دهد، زیرا همه شروع به بازپرداخت بدهی های خود می کنند، از آنجایی که بانک ها در این مرحله نرخ های سخاوتمندانه ای ارائه می دهند، افراد در عوض پول خود را برای کسب سود پس انداز می کنند، با تقاضای کمتر برای کالاها، تورم کاهش می یابد اما رشد اقتصادی کند می شود.
نرخ سود منفی
اغلب، اقتصاددانان و صاحب نظران از نرخ های بهره منفی صحبت می کنند.
همانطور که می توانید تصور کنید، اینها نرخ های زیر صفر هستند که شما را ملزم به پرداخت پول برای وام دادن یا حتی ذخیره آن در بانک می کند، با گسترش، وام دادن را نیز برای بانک ها پرهزینه می کند.
در واقع، حتی صرفه جویی آن را پرهزینه می کند.
ممکن است این یک مفهوم دیوانه کننده به نظر برسد.
از این گذشته، وام دهنده کسی است که این خطر را می پذیرد که وام گیرنده ممکن است وام را بازپرداخت نکند.
شاید به همین دلیل است که نرخ بهره منفی آخرین راه حل برای اصلاح اقتصاد های در حال مبارزه است.
این ایده ناشی از ترسی است که افراد ممکن است ترجیح دهند پول خود را در طول رکود اقتصادی نگه دارند و ترجیح می دهند برای شرکت در هر فعالیت اقتصادی تا بهبودی صبر کنند.
وقتی نرخ ها منفی هستند، این رفتار منطقی نیست، به نظر می رسد وام گرفتن و هزینه کردن معقول ترین انتخاب ها هستند.
به همین دلیل است که برخی نرخ های بهره منفی را در شرایط فوق العاده اقتصادی معیاری معتبر می دانند.
نتیجه گیری
در ظاهر، به نظر می رسد که نرخ بهره مفهومی نسبتاً ساده است.
با این وجود، آنها بخشی جدایی ناپذیر از اقتصادهای مدرن هستند، همانطور که دیدیم، تعدیل آنها می تواند اساساً رفتار افراد و مشاغل را تغییر دهد.
به همین دلیل است که بانک های مرکزی چنین نقش فعالانه ای را در استفاده از آنها برای حفظ اقتصاد کشورها در مسیر درست ایفا می کنند.